کد مطلب:180063 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:190

بی اعتنایی امام سجاد هنگام طواف، به عبدالملک
روزی امام سجاد علیه السلام در مكه به طواف كعبه پرداخت، در این هنگام عبدالملك نیز كنار كعبه آمد و مشغول طواف شد، امام سجاد علیه السلام بی آنكه به عبدالملك سلام و توجه كند، در پیشاپیش او به طواف خود ادامه داد. عبدالملك به اطرافیان خود گفت: این كیست كه پیش روی ما طواف می كند و به ما اعتنا نمی نماید؟!

یكی از حاضران گفت: این شخص علی بن الحسین علیه السلام است.

عبدالملك پس از طواف در مسند خود نشست و به اطرافیان دستور داد امام سجاد علیه السلام را نزد من بیاورید. آنها این دستور را انجام دادند، آنگاه بین عبدالملك و امام سجاد علیه السلام چنین گفتگو شد:

عبدالملك: ای علی بن الحسین! چرا نزد ما نمی آیی، من كه پدر تو را نكشته ام؟



[ صفحه 85]



امام سجاد: قاتل پدرم، با كشتن او آخرت خود را تباه ساخت، اگر تو هم می خواهی مانند قاتل پدرم باشی، مانعی ندارد.

عبدالملك: نه، هرگز! ولی از تو توقع دارم نزد ما بیایی، تا از دنیای ما بهره مند گردی.

امام سجاد علیه السلام با نشان دادن كرامتی از خود، به عبدالملك فرمود: مرا به دنیای شما و آنچه دارید نیازی نیست. [1] .

مطابق بعضی از روایات، عبدالملك تحت تأثیر اوج معنویت امام سجاد علیه السلام قرار گرفت و به آن حضرت عرض كرد: «مرا موعظه كن.»

امام سجاد علیه السلام فرمود: «آیا واعظی بالاتر و رساتر از قرآن وجود دارد؟! خداوند در آغاز سوره ی مطففین می فرماید:

ویل للمطففین:

«وای بر كم فروشان.»

وقتی كه خداوند درباره ی كم فروشان چنین بفرماید، پس چگونه است حال آن كسی كه اموال مردم را چپاول كند؟! [2] .


[1] اقتباس از بحار، ج 46، ص 120 و 121.

[2] القاب الرسول و عترته، ص 53.